مفهوم پرخاشگری
در معنا و مفهوم پرخاشگری از نظر لغوی در لغت نامه دهخدا غضب، غصه، انفعال ذکر شده است و پرخاشگری به معنی جنگجویی، فتنه طلبی، ستیزه جویی، هنگامه طلبی نیز عنوان شده است.در فرهنگ نفیس هم از واژه پرخاشگری به معنای خشم یعنی قهر، غضب، انفعال، غصه، خشم گرفتن، غضبناک شدن و قهر درآمدن، برآشفته شدن و پرخاش یعنی: خصومت و جنگ و جدال نیز آورده شده است.در فرهنگ معین نیز آن را به مفهوم هایی چون پرخاش به معنی نبرد، کارزار، جنگ، پیکار، ستیز، محاربه، حرب، مجادله کردن، تشر و عقاب عنوان می کند.
بر این اساس، پرخاشگری معمولاً به رفتاری اطلاق می شود که قصد آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است.
از دیدگاه روانشناسی
در فرهنگ روانشناسی این معانی در تعریف پرخاشگری آمده است:
1- حمله، عمل خصومت آمیز مستقیم در مقابل شخص یا شیء، 2- بروز انگیزه، قدرت طلبی بر دیگران و 3- پاسخی که در مقابل ناکامی از انسان سرمی زند.
علل پرخاشگری
عوامل موثر بر پرخاشگری به دو دسته فیزیولوژیکی و روانی- اجتماعی تقسیم بندی می شود.
علل فیزیولوژیک شامل این مباحث ساختاری است: صدمات و آسیب های مغزی، اختلال غدد درون ریز و عوامل ژنتیکی.
علل روانی- اجتماعی پرخاشگری نیز به این مباحث قابل دسته بندی است:
ناکامی، یادگیری رفتارهای پرخاشگرانه از الگو، کمبود توجه و عاطفه، تربیت متناقض همراه با نظم شدید و تغییرات مکرری که در نقش های والدین حاصل می شود و پرخاشگری به عنوان وسیله ای جهت تخلیه فشارهای روانی و... که این عوامل نقش بسیار مهمی در ایجاد رفتار پرخاشگرانه نوجوانان ایفا می کند.
ورزش وسیله ای جهت تأمین بهداشت و سلامت فرد است . پرداختن به ورزش سبب سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی می شود .
بسیاری از مسائل روحی نوجوانان در این سنین از قبیل رفتارهای پرخاشجویانه ، خجالت ، گوشه گیری ، افسردگی و نداشتن اعتماد به نفس ، با ورزش بهبودی می یابند .
ورزش مناسب باعث افزایش ظرفیت شخصیتی نوجوان می شود و تحمل او را در برابر مشکلات زندگی بیشتر میکند.
ورزش در نوجوانی فرد را از ابتلا به بیماریها در میانسالی مصون می سازد . تمرینات بدنی سبب قامتی استوار و بدنی ورزیده می شود و نوجوان ظاهری متناسب پیدا می کند و در سنین بالاتر از دردهای ناشی از ضعف عضلانی رنج نمی برد . نوجوانان باید قبل از اقدام به تمرینات بدنی به نکات زیر توجه کنند :
بدن خود را گرم کنند تا از بروز کشیدگی عضلات جلوگیری شود . پس از انجام تمرینات بدنی ، یکباره آن را قطع نکنند تا از بروز کوفتگی و گرفتگی عضلانی جلوگیری شود .
قبل از تمرینات زیاد نخورند و پس از عرق کردن بدن ، آب کافی بنوشند .
نوجوانان نباید به تمرینات و ورزشهای خیلی سنگین بپردازند .
ورزش بهترین و مناسبترین روش برای کاهش اضافه وزن در نوجوانان است .
ورزش باید بطور مداوم و مستمر و در هوای پاک و حداقل هفته ای سه ، یا چهار بار و هر بار بمدت 30 دقیقه انجام گیرد .
مصرف روزانه یک لیوان شیر به تأمین انرژی و رشد طبیعی شما کمک می کند .
تحقیقات بسیاری نشان داده است که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندی برای حفظ سلامت جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامت روانی و بهویژه پیشگیری از بروز ناهنجاری های روانی دارد. ورزش از اضطراب و افسردگی میکاهد، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و خود پنداره را تقویت میکند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پیشگیری نوین، ورزش بهویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفر سالمی برای آزاد کردن انرژی های اندوخته شده است و این خود بسیار لذتبخش و آرامشدهنده است. شرکت در فعالیت های ورزشی به اجتماعی شدن و کسب مهارت و کفایت و همچنین دوستیابی و ارتباط سالم با همسالان کمک میکند. در جریان یکی از پژوهش های اخیر در ایالات متحده، 65 درصد از جوانان ابراز کردند که ورزش، آنها را از اعتیاد به الکل و مواد مخدر باز داشته است.
در جریان فعالیت های ورزشی شدید، میزان ترشح اندروفینها افزایش مییابد و به همین دلیل ورزشکاران پس از انجام تمرینات احساس لذت و آرامش خاصی میکنند. با توجه به شباهت بین اندروفینها و ترکیبات افیونی، ورزش کردن میتواند جایگزین سوء مصرف مواد مخدر در معتادان شود.
در نتیجه تمرینات ورزشی مداوم میزان جریان خون در مغز افزایش مییابد. افزایش جریان خود موجب اکسیژن رسانی و تغذیه بهتر نرون های مغز شده و از تنگ شدن عروق مغز جلوگیری میکند. این تأثیرات خود موجب پیشگیری از فراموشی و زوال توانمندی های ذهنی در سالمندی میشود. تمرینات ورزشی همچنین موجب آزادسازی نوعی فاکتور رشد به نام B.D.N.F میشود که میتواند نرون ها را در مقابل آسیب و صدمه مقاوم نموده و از بروز بیماری های آلزایمر و پارکینسون تا حدود زیادی پیشگیری کند.
در تحقیقی که در دانشگاه اورگون در سال 1995 انجام شد 354 دانشجوی کالج در رابطه با تأثیر ورزش بر افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا میزان انجام تمرینات ورزشی در این دانشجویان از حیث شدت و مدت تمرین ها در طول سه ماهه قبل از تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و دانشجویان براساس میزان تمرینات بدنی به سه دسته ورزشکار (میزان فعالیت سه جلسه در هفته)، فعال (میزان فعالیت یک یا دو جلسه در هفته) و غیرفعال (فعالیت کمتر از یکبار در هفته) تقسیم شدند.
سپس هر گروه پرسشنامه واحدی را در زمینه افسردگی پاسخ گفتند که شامل 30 سؤال بله و خیر بود. آن گروه از دانشجویان که بهعنوان گروه ورزشکار شناخته شده بودند کمترین میزان افسردگی را گزارش کردند.
در تحقیق دیگری 4 نوجوان 12 تا 18 ساله با تشخیص افسردگی عمده، 65 روز، سه بار در هفته و هر بار یک ساعت تمرین های ورزشی راه رفتن سریع و دویدن را انجام دادند. این نوجوانان قبل از شروع برنامه تمرینی، به پرسشنامه افسردگی بک بهعنوان پیش آزمون پاسخ گفته بودند و سپس در روزهای بیست و نهم، پنجاهم و شصت و پنجم مجدداً به پرسشنامه مذکور پاسخ گفتند. نتایج نشان دهنده کاهش افسردگی بود.
در تحقیق دیگری که بر روی گروهی از دانشجویان مبتلا به افسردگی متوسط تا خفیف توسط مککان و هونجر در سال 1984 انجام گرفت، مشاهده گردید که ورزش در فضای باز میتواند افسردگی را بهطور قابل ملاحظهای کاهش دهد.
در این تحقیق دانشجویان بهطور تصادفی به سه گروه ورزش در فضای باز، آرمیدگی و گروه کنترل تقسیم شدند. پس از انجام یک دوره از تمرین ها مشاهده گردید که ورزش بیشترین تأثیر را در کاهش افسردگی داشته است. البته دانشجویانی که تمرینات آرمیدگی را انجام دادند در قیاس با گروه کنترل میزان افسردگیشان تا اندازهای کاهش یافته بود.
چند نکته مهم در مهار افسردگی
- در اجرای انضباط از تقویت مثبت استفاده کنید. شرمساری و تنبیه در برقراری انضباط ممکن است باعث بروز احساس بیارزشی و عدم کفایت در اداره امور زندگی در نوجوان گردد.
- از ابراز حمایت بیش از حد و راهنمایی بی حد به نوجوان احتراز کنید. حمایت بیش از حد امکان هر گونه بروز اشتباهی را از نوجوان می گیرد. هدایت و راهنمایی بیش از حد در زمینه آنچه که باید و آنچه که نباید توسط والدین باعث میشود که نوجوان فکر کند آنها به او اعتماد ندارند.
- انتظار پذیرش مطلق از طرف نوجوان خود نداشته باشید.
- از نوجوان خود انتظار تکمیل و برآوردن آرزوها و اهداف ناکام خود را نداشته باشید.
مجدداً ذکر میگردد که گاهگاهی احساس ناخشنودی در بین نوجوانان شایع است.
چهارنشانهای که احتمال اقدام به خودکشی را مشخص میکند عبارتند از :
- تهدید یا صحبت کردن در مورد کشتن خود
- ابراز آمادگی برای مرگ مثل بخشیدن مایملک خود، وصیتنامه، نامههای وداع، یا خداحافظی کردن)
- بنحویی صحبت کردن که انگار هیچ امیدی به آینده ندارد.
- احساس بیکسی و ناامیدی نسبت به خود یا سایرین
نوجوانانی که هر کدام از این علائم را نشان دهند بایستی حتماً به روانپزشک ارجاع شوند و کمک تخصصی ویژه دریافت کنند. اگر احساس میکنید که نوجوان شما ممکن است از
افسردگی رنج ببرد پیشنهاد میشود که نسبت به ارجاع او به یک متخصص باتجربه بهداشت روان و انجام ارزیابی دقیق اقدام نمایید.
علائم افسردگی نوجوانان
درصورتی که متوجه شدید حداقل 3 مورد یا بیشتر از موارد ذیل بمدت دوهفته یا بیشتر ادامه دارد احتمال ابتلا به افسردگی نوجوانی وجود دارد:
- گریه کردن، غمگینی یا بداخلاقی
- گوشه گیری (احتراز از دوستان، فعالیتها و وقایع اجتماعی)
- مشکلات خواب
- مشکلات تغذیه
- افت عملکرد مدرسه ای
- فعالیت زیادی یا فقدان فعالیت انرژی
- احساس گناه یا خودکم بینی
- خستگی بیش از حد و دائمی
- اشتغال ذهنی بیش از حد در مورد مرگ، مردن یا آرزوی مرگ
اگر نوجوانی که مبتلا به افسردگی است کمکی دریافت نکند ممکن است بعنوان یک راه فرار از این موقعیت، اقدام به خودکشی نماید.
جلوگیری از مزمن شدن اضطراب
شما به بهترین نحوه، کار و وظیفه خود را برای بهبودی ناراحتی نوجوانتان انجام دادهاید اما با وجود همه اینها، اضطراب و نگرانی در او برای هفتهها و حتی ماهها ادامه پیدا میکند. در چنین وضعی برای بردن فرزند خود به نزد پزشک درنگ نکنید. این مسأله بسیار اهمیت دارد که اضطراب و نگرانی در او مزمن و پایدار نشود. در این زمان افراد دیگری میتوانند به نوجوانان شما کمک کنند؛ از جمله پزشک خانواده (البته در صورتی که نوجوان با پزشک توافق و تفاهم داشته باشد و به او اعتماد و اطمینان کند) که او نصیحت و راهنمایی و مشاورههای ویژهای در خصوص دوران نوجوانی اعمال کند .
اگر نوجوانها جلسه گفتگو با یک روانشناس و یا یک روانپزشک را بپذیرند، او میتواند به آنها کمک کند تا این دوران سخت را به پایان برسانند، دورانی که نوجوانان از مورد قضاوت قرار گرفتن میترسند و جرأت نمیکنند درباره آن در خانواده حرفی بزنند.
طبق قاعده کلی، والدین این موضوع را میدانند اما قادر به تحمل آن نیستند. بنابراین دوره نوجوانی باید با همه فراز و نشیبها و در به هم زدنهایشان سپری شود. بدین ترتیب، پس از چند ماه و یا چند سال، این لحظات ناخوشایند را اعضای خانواده فراموش خواهند کرد و روابط خانوادگی مجدد صمیمی، گرم و نزدیک خواهد شد.
چرا فرزندان ما در نوجوانی دچاراضطراب و نگرانی میشوند؟
والدین فرزندان خود را دوست دارند و همواره خود را وقف به انجام رساندن کارهای آنها میکنند. با وجود این مسأله، فرزندان آنها احساس اضطراب و نگرانی میکنند. بنابراین باید پرسید چه چیزی وجود دارد که با نوجوانان ما سازگار و مساعد نیست؟
کودکی که سال گذشته در مدرسه بسیار مهربان، دوست داشتنیِ، دقیق، عاقل، دانا و همچنین دانشآموزی خوب و ساعی بود، امسال دیگر همان کودک و شاگرد سال گذشته نیست. انگار که تغییر کرده است. به طوری که اصلاً قابل مقایسه با گذشته نه چندان دور نیست. او یک روز خوشحال و با نشاط است اما روز بعد، بدون علتی آشکار، غمگین و افسرده به نظر میرسد. این در حالی است که ما والدین، نسبت به خود احساس ناسپاسی میکنیم ولی قصوری از جانب ما انجام نشده است که خود را سرزنش و ملامت کنیم .
بسیاری از والدین نوجوانان در این باره حرفهای پیشپا افتاده و عامیانهای میزنند، اما این پرسشها مطرح است که چرا همه این جوانان به محض رسیدن به سن نوجوانی و بلوغ این گونه دچار تغییر و دگرگونی میشوند؟ چه تغییری در همه جوانان به حالت روحی آنها با ورود به این سن رخ میدهد؟ بروز این حالات بی علت نیست .
عوامل خارجی
تغییرات ا جتماعی و فرهنگی در سالهای اخیر، داشتن حالت اضطراب و نگرانی درباره آینده و فشاری که نه تنها از جانب والدین بلکه از طرف آموزگاران در برابر رشد روزافزون و دایمی بیکاری و غیره اعمال میشود را زیاد کرده است.
عوامل داخلی
نوجوانان برای عبور و گذر از دنیای کودکی به سوی عالم جوانی، مشکلاتی در مسیر راه خود احساس میکنند. آنها نقش و تصویر واقعی خود را گم میکنند و میخواهند اطلاعات و تازههای جهان را بیاموزند (به همین علت، آنها وقت زیادی را در حمام برای نگاه کردن خود در آینه میگذرانند و میآموزند که خود را بشناسند و بازیابند) در این مقطع سنی، جسم آنها سریعتر از مغزشان تغییر و تحول مییابد و نتیجه این می شود که آنها با تفاوت و اختلاف بین روان، عاطفه و احساسات زندگی میکنند.
به ویژه دانشآموزان مقطع راهنمایی از طریق عوامل داخلی دچار رنج و اندوه میشوند. به طوری که آنها بیقید و بیخیال میشوند و اضطراب و نگرانی به خود راه نمیدهند، مگر به ندرت و آن هم برای آینده بسیار دور خود. اما دانش آموزان دبیرستانی خود مشاهده میکنند که پایان تحصیلاتشان با پیشرفت و موفقیتی فراوان در حالی فرامیرسد که زمان رویارویی آنها با دنیای کار نیز نزدیک میشود. در این هنگام علل و عوامل خارجی، آنها را بیشتر مضطرب و متأثر میکند.
هر نوجوانی برای اظهار اضطراب و نگرانی خود شیوه و طریقهای دارد.
این مشکلات که نوجوانان را از درون فرسوده میسازد، به گونهای دیگر زندگی روزمره آنها را تحتالشعاع قرار میدهد و زندگی شما والدین را نیز ملالآور و تباه میکند.
ولی علائم و نشانههای آن متفاوت است از ناراحتیهای جسمانی (مانند درد شکم و سردردهای مفصلی و...) اختلالات و ناراحتیهای روانی (مانند بیخوابی، اضطراب و آشفتگی، پیچ و خم دادن به خود)، مسایل و مشکلات مرتبط با خانه و... گرفته تا اختلافات رفتاری (مانند قهر و خشونت، انجام فعالیتهای غیرقانونی و...)
دختران و پسران به طور متفاوت از یکدیگر، ناراحتیها و نگرانیهای خود را نشان میدهند. دختران نوجوان بیشتر از درد شکم، سر و بیخوابی رنج میبرند. آنها درهای خانه را به شدت به هم میزنند و در حالی که با کوچکترین واکنش و عکسالعمل به گریه میافتند، خود را در اتاقشان زندانی میکنند. اما نوجوانان پسر بیشتر به عکسالعمل نشان دادن تمایل دارند.
آنان هیچ گونه کار و فعالیتی درمدرسه انجام نمیدهند و برای جلب توجه، آرامش دانشآموزان دیگر را برهم میزنند، آشوب و اغتشاش به راه میاندازند و خشن و تندخو می شوند. شما والدین در همه این موارد، از تعجب یکه میخورید و دیگر نمیدانید با فرزند خود که شما را به مشاهده این حالات و ناراحتیها واداشته است، چه کنید؟
علل افسردگی:
بطور کلی علل نابهنجاریهای عاطفی و رفتاری را می توان به دو دسته عامل جسمانی و عامل محیطیدسته بندی کرد.
عامل جسمانی نیز به دو دسته ژنتیک و کارکرد سیستم عص بی تقسیم می شود ،که میزان تاثیر آنها بر رفتار انسان بستگی به شدت آنها دارد. برای مثال کسی که هم پدر و هم مادرش دچار افسردگی است احتمال اینکه او نیز دچار افسردگی شود خیلی بیشتر از کسی است که هیچ یک از والدین او دارای افسردگی نیستند.
عامل محیطی را می توان تحت عوامل مختلف مورد بحث قرار داد که با توجه به تجربیات بالینی خود نام گذاری می نمایم : اعتماد به نفس ، وقایع تلخ دوران زندگی ، توقعات فرد از محیط و قضاوت او در مورد مسایل و وقایع زندگی. در اینجا هر یک از سه عامل فوق را توضیح میدهیم.
عوامل محیطی افسردگی:
1 ) عدم اعتماد به نفس : اعتماد به نفس به معنی باور و اعتقاد به توانمندی خود در زمینه مورد نظری که شخص می خواهد فعالیت کند ، از طرفی می توان اعتماد به نفس را جرآت و یا شجاعت ابراز وجود در انجام فعالیتی و یا هر عملی که شخص خواهان انجام آن است . برای مثال فردی که قدرت ابراز وجود را در جمع ندارد و یا به عبارتی دچار ترس و اضطراب و دلشوره می شود و یا اینکه در گرفتن حق خود احساس ترس و خجالت می کند و ... در نهایت چنین فردی احساس مغبون شدن و بی لیاقتی نموده و در نتیجه در اثر تکرار چنین عملی و نیز گذشت زمان و دیگر عوامل احتمالی افسردگی و دیگر اختلالات روانی بوجود می آید . بنابر این یکی از دلایل افسردگی عدم اعتماد به نفس و همچنین حالات مرتبط دیگری چون خجالتی بودن ، کم رویی ،عدم خود باوری می باشد . عدم اعتماد به نفس مانع پیشرفت فرد در پیشرفت تحصیلی ، ورزشی ،شغلی و ... می شود که در نهایت باعث افسردگی می شود .
2 ) وقایع تلخ زندگی : یکی دیگر از عوامل افسردگی و شاید دیگر حالات نابهنجار روحی و روانی وقایع تلخ و ناخوشایند دوران زندگی فرد باشد ، وقایعی که اثرات نامطلوبی بر روان فرد گذاشته و در نتیجه باعث افسردگی ، بدبینی ،خشم ، پرخاشگری و کاهش اعتماد به نفس و غیره می شود . از جمله وقایع ناگوار زندگی که می توان نام برد ، شکست عشقی یا عاطفی ، شکست مالی ، از دست دادن یکی بستگان نزدیک و عزیز ، خیانت شریک مالی ، شریک عاطفی ، خیانت همکاران ، سیل ، زلزله و ... می باشند که می تواند باعث افسردگی و غیره شوند .
3 ) قضاوت ونوع نگرش فرد به وقایع زندگی : یکی از مهمترین عوامل افسردگی و رفتارهای نابهنجار و حالات روحی ناخوشایند نوع قضاوت و تجزیه و تحلیل ( به عبارتی نوع جهان بینی ) فرد به رفتارهای اطرافیان و وقایع زندگی می باشد که در تاریخ علم روانشناسی بسیار مورد بحت بوده و علمای روانشناسی مخصوصا دیدگاه شناختی بر آن بسیار تاکید دارند . برای مثال که از شکست و یا از شنیدن جواب منفی و یا شکست در ابراز وجود بیم دارد ، یا هرگز دست به عمل نمی زند و یا اگر دست زد و شکست خورد خود را خار و ذلیل می پندارد . در نتیجه هر دو حالت چنین فردی دچار ناکامی و افسردگی می گردد .بنابر این نباید قضاوت منفی و بدبینانه داشت .بلکه باید خوشبین بود و امیدوارانه تلاش کرد . البته عوامل گوناگون دیگری نیز وجود دارند که باعث مشکلات عاطفی و افسردگی و غیره می شوند که مطمئنا در اینجا ذکر
کمکهایی که شما میتوانید برای رفع افسردگی انجام دهید:
- داوطلب گوش دادن به صحبتهای آنان باشید. زمانی را واقعاً صرف نوجوان خود کنید. احساس نکنید که همیشه باید توان پاسخگویی به سئوالات آنها را داشته باشید . فقط گوش کنید.
- مسئله مطرح شده توسط آنها را کاملاً جدی بدانید. آن مسئله ممکن است برای شما مهم نباشد ولی برای آنها اهمیت دارد. به نوجوان خود نشان دهید که مورد توجه شماست و سعی در درک او دارید.
- نوجوان خود را تنها نگذارید. بیان این جمله کمکی به نوجوان نمیکند: «چیزی نشده، سرت را بالا بگیر، فردا حتماً روز بهتری خواهد بود، مسئلهای که بوجود آمده برای او کاملاً جدی و واقعی است.
- نوجوان را تشویق کنید که با سایر بزرگسالان نیز همانند شما صحبت کند. به او پیشنهاد کنید که به آنها بعنوان یک دوست بزرگسال اعتماد کند. (این افراد مورد اعتماد والدین باشند)
- سعی کنید نشان دهید که آنها برایتان اهمیت دارند. آنها ممکن است از شما دوری کنند. در کنار آنها بمانید. سعی کنید شرایطی را فراهم کنید که با شما کاری را بطور مشترک انجام دهند. به آنان تأکید نکنید که بایستی شاد باشند. با آنها و احوالشان کنار بیایید.
- به موقع به آنها پیشنهاد کمک کنید. دریافت کمک به موقع مانع از فرورفتن نوجوان در افسردگی عمیق تر میشود و پیشگیری از بروز اختلال میگردد.
- سعی کنید تا علت اندوه نوجوان را دریابید . منشاء غم کجاست؟ با درک منشاء بروز غم نوجوان بهترین وسیله برای آزادساختن خود از اثرات آنرا در اختیار دارد.
- انتظار طرد داشته باشید. اگر سعی در ارتباط یا حمایت از نوجوان افسردهای را دارید تعجب نکنید که گاهی پاسخهای منفی و یا رفتار تحریک پذیری نشان دهند. این وضعیت را شخصی و خصوصی تعبیر نکنید. یک اصل مهم صبوری و تحمل است.
- بخاطر داشته باشید که شما نمیتوانید مسئول اعمال شخص دیگری که تحت فشار روانی یا افسردگی یا افکار خودکشی است باشید. آنچه که شما میتوانید انجام دهید ایفای نقش بعنوان یک دوست مسئول علاقمند در کنار نوجوان به هنگام موقعیتهای سخت میباشد. در این برهمه زمانی میتوانید به نگرانیهای آنها گوش کنید، از آنها حمایت کنید و برای دریافت کمکهای تخصصی آنها را راهنمایی و ارجاع دهید.