-غذاهای مضر برای یادگیری دانش آموزان :
تحقیقات اخیر نشان مىدهد که مصرف قند زیاد باعث ایجاد استرس در مغز می شود. براى مثال نیم ساعت پس از خوردن یک ماده ی شیرین، کالرى آن به سرعت مىشکند و گلوکز خون کودک بالا مىرود. اگرچه ماهیچهها و دیگر بافت هاى چربى آن را براى استفاده های بعدی ذخیره مىکنند، ولی بافت مغز نمىتواند این کار را انجام دهد.
سه ساعت پس از خوردن مواد قندى، گلوکز خون پایین آمده و شروع به آزاد کردن هورمون هاى استرس زا مىکند.
کودکانى که دچار اختلال کم توجهى (ADD) و اختلال بیش فعالى (ADHD) هستند کمتر قادرند با تأثیرات غذاى شیرین مقابله کنند، بنابراین فعالیت فیزیکی شان افزایش مىیابد که این فعالیت در اثر پایین آمدن گلوکز خون و تلاش براى به کار انداختن مغز است.
تحقیقات نشان مىدهد حتى بزرگسالان دچار (ADD) و (ADHD) که در سوخت و ساز گلوکز مشکل دارند، بخش هایى از مغزشان که توجه ، رفتار و اعمال درونى آنها را تنظیم مىکند تحت تأثیر قرار مىگیرد.
متأسفانه قندهاى مصنوعی نیز مشکلات دیگرى به همراه دارند. مثلاً آسپارتام ، بر سیستم عصبى مرکزى تأثیر گذارده و موجب اختلالاتى مانند حمله مىشود.
دکتر ویلیام ام پاردیریج از مدرسه پزشکى UCLA دریافته است که فنیل آلانین موجود در آسپارتام به راحتى از سدّ مغزی- خونی (BLOOD-BRAIN BARRIER) عبور کرده و توازن پیام های عصبى را به هم مىزند. اگرچه از میان بدن که عبور مىکند تغییراتى بوجود نمىآورد. نتیجه آن شامل کم توجهى، بیش فعالى و حتى حمله مىشود.
آسه سولفام K نیز موجب آزاد شدن انسولین مىشود. همان کارى که یک غذاى شیرین مىکند.
سوکرالوز نیز که درسال 1998 توسط FDA ( اداره ی غذا و دارو) تأیید شد، باید توسط کبد سم زدایى شود که این کار با اضافه کردن یک سری مواد شیمیایى مضر هنگام پخت، به غذاهاى آماده انجام می گیرد.
علائم آلرژى فقط خارش ، عطسه و دیگر علائم مشهود نیست. دکتر آلان گابى از دانشگاه باستیر معتقد است که آلرژی هاى غذایى مخفى مىتوانند موجب دامنه وسیعى از مشکلات فیزیکى و روحى شوند. داروهاى محیطى نیز مانند آفت کش ها ، حشره کش ها و دیگر آلایندههاى محیطى ، مصرف بیش از حد آنتىبیوتیک و رژیم غذایى نامناسب همگى در بوجود آمدن آلرژى نقش مؤثرى دارند.
تحقیقات دیگرى نیز نشان داده کاکائو ، ذرت ، تخم مرغ، شیر ، پرتقال و گندم از غذاهاى شایعى هستند که با اختلال بیش فعالى و آلرژى در کودکان مرتبط هستند. طى یک پاسخ آلرژیکى ، هیستامین در مغز آزاد مىشود. همچنان که در اعضاى دیگر بدن نیز اینگونه مىشود.
یکى از تأثیرات هیستامین، افزایش فرار خونابه در اطراف بافت هاى مغز است. مغز از آب اشباع شده و در نتیجه میزان توجه و عملکرد حافظه کاهش مىیابد.
مهارت های صحیح مطالعه
مطالعه با فاصله: مطالعه بی وقفه و مستمر موجب خستگی و بیزاری از مطالعه می شود؛ روش درست ، مطالعه ی با فاصله و استراحت در میان دو وعده مطالعه میباشد. مورد زیر الگوی مناسبی است » 90 دقیقه مطالعه و 15 دقیقه استراحت ، 75 دقیقه مطالعه و 30 دقیقه استراحت ، 60 دقیقه مطالعه و 45 دقیقه استراحت ، 45 دقیقه مطالعه و استراحت نسبی زیاد و انجام سایر امور روزانه » یادتان باشد به هر میزان که میزان مطالعه در یک روز افزایش می یابد خستگی زیاد شده و به دقایق استراحت زیادتری نیاز دارید و مدت زمان مطالعه مرحله بعدی باید کاهش یابد.
عدم مطالعه در کنار وسایل صوتی و تصویری روشن
لب خوانی به جای بلند خوانی
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جای حالت حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع و بیدار نماندن در شب برای حضور مناسب در کلاس یا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگی
عدم مطالعه طوطی وار (بدون درک و تلخیص و طبقه بندی)
مطالعه نکردن با حالت افسردگی
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل
مطالعه نکردن در حالت نگرانی و اضطراب
1. عوامل مربوط به خانواده
· اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته ، طلاق فیزیکی یا روانی والدین ، وجود نا مادری یا نا پدری و غیره
· اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده
· وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی
· تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان
· تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره
· تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافات
2. عوامل مربوط به مدرسه
· گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس
· رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران
· جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند.
3. عوامل مربوط به اجتماع
دوستان نا باب
استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی ، بیلیارد و غیره
استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل
اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان
گاهی اوقات یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان معلمها هستند. گاهی دیده شده تعدادی از معلمان بعضی اوقات در سر کلاس درس شروع به شکایت از وضع مادی خود می کنند و ناخواسته این پیغام را برای دانش آموزان می فرستند که تحصیل در شرایط امروز جامعه فایده ای ندارد و کسانی که در جستجوی وضع مادی بهتری می گردند باید آینده بهتر را در بازار کار جستجو کنند. باید به خاطر داشت که این تبلیغات سوئ دانش آموزان را منحرف می کند و همین انحراف از تحصیل زمینه ساز افت تحصیلی آنها می شود.
اعتماد به نفس دانش آموز خود را تقویت کنید
کمبود اعتماد به نفس در دانش آموزان یکی از عواملی است که دانش آموزان را از تلاش و خودباوری باز می دارد و سبب افت تحصیلی شدید آنها می شود. والدین باید به دانش آموزان خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقیت های تحصیلی خودشان را بروز دهند. ترس از رفوزه شدن یا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال یکی از عوامل خطرناکی است که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود.
ترس از شکست ، انرژی دانش آموزان را ضعیف می کند و آنها را به عقب هل می دهد. می شود با صحبت کردن و تعریف خاطراتی از دورانی که خودتان نیز دانش آموز بودید ترس آنها را از امتحانات کاهش دهید. بعضی از دانش آموزان خیلی زودرنج هستند و به همین علت زود به مرز افسردگی می رسند. والدین باید به آنها راه مبارزه با مشکلات را بیاموزند. باید به فرزند دانش آموز خود بیاموزید تمام مشکلاتی که بر سر هر انسانی می آید به خاطر این است که آنها نتوانند خوب پیشرفت کنند و مشکلات نیز همین را می خواهند. به فرزند دانش آموز خود بیاموزید که مقاومت و استقامت را در خود تقویت کند. البته والدین خود باید الگوی مناسبی برای فرزندان باشند. هر گام موثری که شما در راه تقویت اعتماد به نفس فرزندتان بر می دارید زمینه سازی برای پیروزی های تحصیلی آینده آنها خواهد شد
مثلا وقتی معلمی به جای تقویت انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل و کسب نمرات بهتر به آنها می گوید که پول در بازار ریخته و با گفتن این که ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر و کله می زنیم یا اگر رفته بودیم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اینها بود این گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح می کنند و مقام معلم را پایین می آورند ، همین پیام در ذهن دانش آموزان تاثیر می گذارد و سبب انحراف ذهنی آنها می شود.
به همین ترتیب والدین نیز در افت تحصیلی خیلی نقش دارند. یک حرف می تواند سرنوشت دانش آموزی را عوض کند و سبب دلسردی او از ادامه جدی تحصیلات شود. باید مراقب اظهاراتی که در حضور دانش آموزان درخصوص آینده و فارغ التحصیل شدن می شود بود. بعضی از والدین ناخواسته این طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود می آورند که درس خواندن به بیراهه رفتن است. به خاطر داشته باشید از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگی هستند و از اظهارات اطرافیان نزدیک خود الگوبرداری می کنند نباید در حضور آنها چیزهایی را بیان کرد که تاثیرات منفی بر آنها داشته باشد.
منظور از افت تحصیلی چیست؟ افت تحصیلی کاهش نسبی فعالیت درسی و مطالعه یک دانش آموز در یک دوره نسبی در مقایسه با دوره نسبی قبل از آن می باشد.مثلاً کسی که طی سه ماه نمرات در حد 15 داشته اما در دو هفته اخیر در تمامی یا تعدادی از دروس نمرات حدود 12 کسب کرده، می گوییم در حال حاضر نسبت به سه ماه پیش افت تحصیلی دارد. منظور از آوردن کلمه نسبی این است که افت تحصیلی تنها شامل دانش آموزان ضعیف نبوده حتی کسی که چند ماه پیش نمرات حدود 18 داشته اگر در حال حاضر نمرات حدود 16 کسب می کند ، دو نمره نسبت به دوره قبل افت دارد. عوامل موثر بر افت تحصیلی: 1. عوامل مربوط به خود دانش آموز · عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی و شنوایی و غیره · عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی · نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل · عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه · نداشتن اعتماد به نفس کافی · ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات · عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه · نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف · مهارت های مطالعه نادرست (مهارت های درست مطالعه در آخر این بحث ذکر می گردد)
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:....
من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: "" خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟""
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند...!
خانم جوانی در سالن فرودگاه منتظر نوبت پروازش بود.
از آن جایی که باید ساعات بسیاری را در انتظار می ماند، کتابی خرید. البته بستهای کلوچه هم با خود آورده بود.
او روی صندلی دستهداری در قسمت ویژه فرودگاه نشست تا در آرامش استراحت و مطالعه کند.
در کنار او بستهای کلوچه بود، مردی نیز نشسته بود که مجلهاش را باز کرد و مشغول خواندن شد.
وقتی او اولین کلوچهاش را برداشت، مرد نیز یک کلوچه برداشت.
در این هنگام احساس خشمی به او دست داد، اما هیچ چیز نگفت. فقط با خود فکر کرد: "عجب رویی داره! اگر امروز از روی دنده چپ بلند شده بودم چنان نشانش می دادم که دیگه همچین جراتی به خودش نده!"
هر بار که او کلوچهای بر می داشت مرد نیز با کلوچهای دیگر از خود پذیرایی میکرد. این عمل او را عصبانی تر می کرد، اما نمی خواست از خود واکنشی نشان دهد.
وقتی که فقط یک کلوچه باقی مانده بود، با خود فکر کرد: "حالا این مردک چه خواهد کرد؟"
سپس، مرد آخرین کلوچه را نصف کرد و نیمه آن را به او داد.
"بله؟! دیگه خیلی رویش را زیاد کرده بود."
تحمل او هم به سر آمده بود.
بنابراین، کیف و کتابش را برداشت و به سمت سالن رفت.
وقتی که در صندلی هواپیما قرار گرفت، در کیفش را باز کرد تا عینکش را بردارد، و در نهایت تعجب دید که بسته کلوچهاش، دست نخورده، آن جاست.
تازه یادش آمد که اصلا بسته کلوچهاش را از کیفش درنیاورده بود.
خیلی از خودش خجالت کشید!! متوجه شد که کار زشت در واقع از جانب خود او سر زده است.
مرد بسته کلوچهاش را بدون آن که خشمگین، عصبانی یا دیوانه شود با او تقسیم کرده بود...
دهقان و ارباب
دهقان پیر با ناله میگفت:
ارباب! آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمیدانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است؟! دخترم همه چیز را دوتا میبیند!
ارباب پرخاش کرد که: بدبخت! چهل سال است نان مرا زهرمار میکنی! مگر کور هستی، نمیبینی که چشم دختر من هم چپ است؟!
دهقان گفت: چرا ارباب میبینم اما چیزی که هست!!!!
دختر شما همهی این خوشبختیها را "دو تا" میبیند ...
ولی دختر من ، این همه بدبختی را ...